«و اذا سالتمو هن فا سئلو هن من وراء الحجاب»
چرا حجاب برای زنان واجب شده است؟ آیا این آزادی زن را محدود نمی کند؟ و اساسا عواملی که واداشت تا اسلام قانون حجاب را تشریع کند چیست؟
پاسخ این سوال درچند مطلب خلاصه می شود:
برای بقای دوستی زوجین:
علم روانشناسی ثابت کرده که زن با حجاب محبت شوهر، و اهتمامش را بیش از دیگران جلب می کند، اما چگونه؟
انسان بر داشتن آنچه منعش کردند کنجکاو می شود (الانسان حریص علی ما منع)
و همیشه سعی میکند زنجیر ممنوعیت را پاره کرده و از همه چیز آگاهی یابد، زن با حجاب نزدیکتر است به محبت قلبی شوهر تا بی حجاب. زیرا مرد، زن با حجابش را از موی سر تا انگشتان پا، روزانه دهها بار می بیند، بدین وسیله زن آن صورت زیبا و دلربایش را برای مرد به طور کلی از دست میدهد، بخلاف زن با حجاب که همیشه با پوشاندن بدنش محبت و اشتیاق شوهرش را نسبت به خود جلب می کند.
به همین علت ما می بینیم که زن روستایی نزدیکتر است به محبت قلبی شوهر از زن معمولی شهری. زن روستایی شوهرش را کمک می کند صبحگاهان به مزرعه می رود و با یک دنیا تفاهم عشق با دستان لطیفش، گندم را آرد کرده و نان می پزد. سپس کنار قنات به شست و شوی لباس و غیره می پردازد و بالاخره تمام اعمال و مسئولیتهایی را که به عهده دارد با کمال عفت و با حفظ حجاب انجام می دهد و هنگامی که تاریکی از راه می رسد سر حال وشاداب به گوشه ی کوخ یا خانه ی کاهگلیش باز می گردد. آنگاه شوهر او که سفر خسته کننده ی روز را پشت سر نهاده او را مانند یک ملکه ی زیبا و یا حوریه ای با آغوش باز می پذیرد و به وی اظهار عشق و محبت می کند و با همرازیهای دوست داشتنی و آرزوهای امید بخش و نغمه های لطیف زندگی، پیروز بر حل مشکلات و ناملایمات هر دو در آغوش سعادت و یکدلی به خواب ناز می روند.
لذا یکی از مکروهات دین مبین اسلام این است که زوجین با حالت عریان به اطاق خواب بروند. چون در این صورت هیچ موضع هوس انگیز پنهان نخواهد بود تا غریزه و عشق طرف مقابل را بر انگیخته و به خود جلب کند. به همین علت می بینیم که پدران و نیکان ما در ایام جوانی ازدواج می کردند و بدون اینکه کلمه ی طلاق بر زبانشان جاری شود سالهای طولانی و شیرینی را پشت سر می گذاشتند زیرا در همسران خود که با حجاب کامل بودند جاذبیت و زیبایی دل انگیزی یافته و همیشه علاقمند به آنان بودند.
|