سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بزرگترین دریغها در روز رستاخیز دریغ مردى است که مالى را جز از راه طاعت خدا به دست آورد ، پس مردى آن را به ارث برد و در طاعت خداى سبحان انفاق کرد . او بدان انفاق به بهشت رفت و نخستین بدان راه دوزخ سپرد . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط: سید سلمان هاشمی

چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟ جمعه 85 اردیبهشت 15 9:36 عصر

عدم تصریح قرآن به اسامى مطهر اهل بیت(ع) و امامان شیعه(ع) سبب دل‏مشغولى من شده است. وقتى امامت از ارکان اساسى ساختمان فکر و رفتار دینى و الاهى است، چرا نام دوازده پیشواى شیعه در قرآن ذکر نشد تا موجب تقویت یقین مؤمنان باشد و حجت را بر مخالفان تمام گرداند؟
به این پرسش ارزنده، پاسخ‏هاى متعدد داده شده است که با توجّه به حوصله نوشتار به دو مورد اشاره مى‏شود.
1. «تبیین» قرآن توسط پیامبر(ص)؛
عدم تصریح به خصوصیّت و تعداد و نام امامان موضوعى استثنایى نیست. قرآن خود متکفل بیان تمام مصادیق و جزئیات فروع معارف و دستورالعمل‏ها نیست تا عدم تصریح به نام امامان مورد نظر شیعه امرى خلاف انتظار و غیر موافق با سبک ویژه قرآن باشد. نماز نمونه خوبى از این دست است. شاید در بین احکام و دستورهاى شریعت مطلبى به اهمّیّت و محوریت نماز وجود نداشته باشد؛ تعابیرى نظیر ستون خیمه دین، مرز میان کفر و ایمان، عامل تقرب هر پرهیزکار و نخستین پرسش و اساسى‏ترین عامل پذیرش دیگر اعمال نشان دهنده اهمّیّت این تکلیف الاهى است؛ امّا به راستى آیا در آیات قرآن نشانى از تعداد رکعات و خصوصیات این فریضه وجود دارد؟!
قرآن به وجوب نماز و اقامه آن در اوقات خاصّ و طهارت هنگام نماز و چند مورد از این دست اشاره کرده، بیان خصوصیات دیگر این مهم را به «سنت» واگذاشته است. قرآن درباره زکات واجب و حج و خمس و سایر دستورهاى شریعت مقدس نیز از همین نظام تبعیت کرده است؛ یعنى فشار اصلى را بر تثبیت این واجبات گذارده و بیان خصوصیات را به دستگاه دیگر (سنت) واگذار کرده است.
همین دغدغه و پاسخش بر زبان ابوبصیر و امام صادق(ع) نیز جارى شده است: ابو بصیر که از شاگردان تیزبین امام ششم(ع) است، پیرامون آیه 59 سوره نساء - «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» - که مردم را به اطاعت از خدا و رسول و اولیاى امور فرا مى‏خواند، به طرح پرسش مى‏پردازد. طبیعى است که در خدا و رسول به دلیل انحصارشان در «الله» و ذات مقدس حضرت محمد(ص)، تردید راه نمى‏یابد؛ امّا ذکر واژه «اولیاى امور» و اجمالى که در آن نهفته، وى را بر آن داشت تا بپرسید: چرا قرآن نام آنان را نبرده است. اگر واقعاً حق با شیعه است و مراد از «اولیاى امور» امام على(ع) و اهل بیت‏اند، چرا آنان را به نام معرفى نفرمود؛ «ما بالَهُ لم یُسَمِّ عَلیّاً و اَهْلَ بَیْتهِ»؟
امام صادق(ع) در پاسخ به سبک خاصّ قرآن اشاره کرد و فرمود: وقتى براى پیامبر آیه نماز نازل شد، خدا در آن سه رکعت و چهار رکعت را نام نبرد تا آن‏که رسول خدا(ص) آن را شرح داد. آیه زکات نازل شد، خدا نام نبرد که باید از چهل درهم یک درهم داد تا رسول خدا(ص) آن را شرح داد و آیه حج نازل شد و نفرمود به مردم که هفت دور طواف کنید تا آن‏که رسول خدا(ص) آن را براى مردم توضیح داد. «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» درباره على و حسن و حسین - علیهم السلام - نازل شد و رسول خدا(ص) درباره على فرمود: «هر که من مولا و آقاى اویم، على(ع) مولا و آقاى او است؛ و فرمود من به شما وصیت مى‏کنم درباره کتاب خدا و خاندانم؛ زیرا من از خداى - عزوجل - خواسته‏ام میانشان جدایى نیفکند تا آن‏ها را کنار حوض به من رساند. خدا این خواست مرا برآورد....»1
از این روایت در مى‏یابیم وظیفه بیان مصداق‏ها و موارد و نیز تبیین جزئیات بردوش پیامبر(ص) است. همین جهت شیعه را بر آن داشت تا بر سنت پیامبر(ص) تاکید ورزد؛ بر عدم امکان اکتفا به قرآن در تشخیص امور پاى فشارد و تلاش خلفاى سده نخستین هجرى در ممنوعیت نگارش سنت رسول الله(ص) را اشتباه فاحش بخواند. چنان که مى‏دانیم این ممنوعیت سرانجام در اواخر دوران بنى امیه برطرف شد و تدوین کتب روایت نزد تمام فرقه‏هاى مسلمان مورد توجّه قرار گرفت. قرطبى، از مفسران به نام اهل سنت، در مقدمه تفسیرش چنین روایت مى‏کند: عمران بنِ حُصین به مردى که گمان مى‏کرد کتاب الله به سنت نیاز ندارد، گفت: «تو احمقى، آیا حکم نماز ظهر را که باید چهار رکعت خواند و حمد و سوره‏اش را آشکار نخواند، در قرآن یافته‏اى؟ و به همین گونه به نماز و زکات و مثل آن‏ها اشاره کرد و گفت: آیا این [امور] را در قرآن روشن شده یافته‏اى؟ همانا کتاب خدا این امور را مبهم بیان کرد. و سنت آن را تفسیر مى‏کند.»2
در همان تفسیر از «مکحول»، یکى از علماى بنام و مورد قبول اهل سنّت، چنین نقل مى‏کند: «القُرآنُ اَحْوَجُ الِىَ السُّنةِ مِنَ السُّنَةِ اِلى القُرانِ». قرآن به سنت از سنت به قرآن نیازمندتر است.
البته این تعبیر افراط گونه مور تایید شیعه نیست. بر اساس باورهاى شیعه سنّت، مشروعیت و حتّى صحت مندرجات و محتویات خود را از موافقت با قرآن و اصول حاکم بر آن به دست مى‏آورد. سند حجیت و اعتبار سنت، قرآن است؛ ولى به هر حال فهم صحیح معارف و وظایف دینى بى عنایت به سنت نبوى(ص) و روایات اهل بیت(ع) ممکن نیست.
در این‏جا، پرسشى دیگر رخ مى‏نماید: رسول اکرم(ص) این معارف و احکام جزئى و تفسیرى را از کجا به دست مى‏آورد؟ از آیات قرآن استفاده مى‏شود که جمع و قرائت آیات قرآن و نیز بیان مراد و مقاصد و شرح و تبیین آیات از ناحیه خداى متعال است: «إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ * فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ* ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ‏3؛ جمع قرآن - کلمات در آیات، آیات در سوره‏ها و... - و قرائت قرآن بر عهده ما است و هنگامى که بر تو قرآن را خواندیم، تو [پیامبر(ص)] هم پیروى کن و قرآن را همین گونه بخوان. - مرحله بعد «بیان» قرآن است که آن هم وظیفه ما است».
بنابراین، بیان و تشریح مقاصد آیات هم از ناحیه خدا است و به وسیله وحى دیگرى جز وحى قرآنى در اختیار پیامبراکرم(ص) قرار مى‏گیرد. پس ما با دو وحى روبه‏رو هستیم: «وحى قرآنى» و «وحى تبیینى». در وحى قرآنى لفظ و معنا هر دو از ناحیه خدا است؛ امّا در وحى تبیینى معنا از خدا و لفظ از سوى رسول خدا(ص) است. آیات 43 و 44 سوره نحل به این دو گونه وحى اشاره مى‏کند: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ ما بر تو «ذکر» را نازل کردیم تا قرآنى را که براى مردم نازل شده تبیین و تفسیر کنى و زمینه تفکر آن‏ها را فراهم سازى». این ذکر همان «وحى تبیینى» است که درست تجلى یافته است و تمام سخنان پیامبر(ص) در زمینه معارف و دستورالعمل‏هاى دینى را شامل مى‏شود.
این مقدمات نشان مى‏دهد عدم ذکر مصداق‏ها به نام ائمه اطهار(ع) اختصاص ندارد و غالب معارف و احکام الاهى را شامل مى‏شود. بنابراین، براى شناخت نام امامان معصوم(ع) باید سراغ سنت نبوى(ص) رفت؛ همان گونه که در تفسیر و تبیین معارف و دیگر فرائض دینى به «سنت» نیاز مندیم.
2. تأکید بر روش توصیفى؛
از روش‏هاى جالب توجّه قرآن تأکید بر صفات و ویژگى‏ها و عدم اصرار بر ذکر نام اشخاص است. شاید حکمت این روش توجّه دادن امت به صفات و ویژگى‏هاى خوب و بد در طول زمان است تا بر اساس اوصاف ذکر شده به شناخت اشخاص و تطبیق صفات بر آنان بپردازند و اهمّیّت و جایگاه اشخاص را با میزان صفات تجلى یافته در آنان بسنجند.
روش بیان «توصیفى»، به قرآن شادابى و تازگى و دوام مى‏بخشد؛ زیرا در هر قطعه‏اى از زمان زمینه تطبیق افراد و جوامع بر شاخصه‏هاى ذکر شده در قرآن فراهم مى‏شود و امکان دستیابى به داورى قرآن در مسائل نو و فتنه‏هاى فردى و اجتماعى تأمین مى‏گردد. قرآن «کلام فصل» است - «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ»4 - و بین حق و باطل تمییز مى‏دهد و راهنماى انسان در فتنه‏ها است؛ چنان که پیامبر(ص) فرمود: «هنگامى که فتنه‏ها چون پاره‏هاى شب تاریک شما را فرا گرفت، به قرآن روى آورید» از سوى دیگر، حکومت شایستگان نیاز همیشگى جوامع دینى است و به بخشى از امت اسلامى و یا قطعه‏اى خاصّ از تاریخ، اختصاص ندارد.
براى راهنما و فصل الخطاب شدن در گستره‏اى چنین پهناور، بیان شاخصه‏ها و شایستگى‏ها و ویژگى‏هاى صالحان و مفسدان و حق و باطل و خوب و بد بهترین راه شمرده مى‏شود. بدین سبب، قرآن جز در موارد ضرورى از بردن نام مؤمنان، منافقان، حواریون، پادشاهان، مترفان و... صرف نظر کرده است تا مخاطبان قرآن به صفات و ویژگى‏ها و نه نام‏ها توجّه کنند و امکان بهره‏گیرى‏هاى نو از قرآن فراهم شود.
بنابراین، شیعه معتقد است مسلمانان در آیات بسیارى به ائمه اطهار(ع) رهنمون شده‏اند و وظیفه دارند با تطبیق ویژگى‏هاى یاد شده در قرآن، امام خود را بشناسند و پاسخ نیازهاى دینى، اجتماعى و سیاسى خود را از درگاه آنان جویا شوند. بر اساس همین نکته مهم، امام باقر(ع) مى‏فرماید: «مَنْ لَمْ یَعْرِفْ اَمْرَنا مِنَ الْقُرانِ لَمْ یَتَنَکَّبِ الفِتَنْ». هر کس امر ولایت ما را از قرآن به دست نیاورد؛ نمى‏تواند از فتنه‏ها مصون ماند.»
در این روایت دو نکته قابل تأمل مى‏نماید:
1. امر ولایت اهل بیت(ع) در قرآن وجود دارد و توصیفات موجود در قرآن ما را به امامان معصوم رهنمون مى‏شود. اگر به راستى از سر تحقیق و بدون هیچ گونه اعوجاج و کج فهمى سراغ آیات رویم، نشانه‏ها و صفات و ویژگى‏هایى که براى امامان بیان شده ما را به دوازده معصوم(ع) هدایت خواهد کرد.
پس امر ولایت امامان شیعه را مى‏توان از قرآن استخراج کرد. البته همان گونه که پروردگار در تمام آفریده‏ها تجلى کرده است و تنها شایستگان از توان مشاهده برخوردارند، شناخت امر ولایت اهل بیت(ع) از آیات نیز به خواست و طلب و ذوق و سلامت نیازمند است.
2. شیعیان ممکن است از راه‏هاى گوناگون به امر ولایت امامان دست یابند، امّا با توجّه به اهمّیّت و مرجعیت قرآن کسانى از فتنه‏ها و شبهه‏ها و افراط و تفریطها رهایى مى‏یابند که معرفت به ولایت و شؤون آن را از قرآن گرفته باشند. در غیر این صورت، در فتنه‏هاى ناشى از افراط و تفریط سقوط خواهند کرد.
به همین جهت مفسران و علماى بزرگ شیعه بخش عمده‏اى از تلاش عالمانه خود را به اثبات ولایت و شؤون آن معطوف داشته‏اند و ولایت امامان شیعه(ع) را به آیات الاهى مستند ساخته‏اند. تلاش و تألیف‏هاى آنان ذیل آیاتى چون «اولى الامر»، «ذوى القربى» «ولایت»، «اکمال دین»، و... فراوان به چشم مى‏خورد. این بحث را با حدیثى از امام صادق(ع) پایان مى‏دهیم: «اگر قرآن آن‏گونه که خدا خواسته و نازل کرده تلاوت شود و مورد تدبر قرار گیرد، هر آینه ما را با نشانه‏هاى ارائه شده‏اش خواهید یافت.»5
بنابراین، باید با نگاه جست‏وجوگر در آیاتى که صفات و ویژگى‏هاى رهبران و اولیاى امور را بیان مى‏کند، نام‏هاى اهل بیت(ع) را استخراج کرد. شیعه افتخار دارد که رهبرانش را با استناد به اصول قرآنى برگزیده است.

1. «اِنَّ رَسُولَ اللَّهِ نَزَلَتْ علیه الصلوةُ و لَم یُسَمّ لَهُم ثَلاثاً وَ لا اَرْبعَاً حتّى کانَ رَسُولُ اللّهِ هُوَ الذَّى فَسَّرَ لَهُمْ ذلِکَ وَ نَزَلَتْ عَلَیْه. الزَّکاةُ وَ لَمْ یُسَمِّ لَهُمْ مِنْ کُلِّ اَرْبَعینَ درهماً دِرْهَمٌ، حتّى‏ کانَ رَسولُ اللّهِ(ص) هُوَ الَّذى‏ فَسَّرَ ذلِکَ لَهُمْ وَ نَزَلَ الْحَجُّ فَلَمْ یَقُلْ لَهُم طوفوُا اُسْبُوعاً حتّى کانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِک لَهُمْ وَ نَزَلَتْ «اَطیعُو اللَّهَ و اطیعُوا الرَّسُولَ وَ اوُلىِ الأمْرِ مِنْکُمْ» وَ نَزَلَتْ فى‏ عَلىٍّ والْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فى‏ عَلِىٍّ: مَنْ کُنْتُ مُوْلاهُ؛ و قال(ع) اوُصیکُمْ بکتابِ اللّهِ و اهل بیتى‏ فَاِنّى‏ سَأَلْتُ اللَّهَ عزَّوَجَلَّ اَنْ لا یُفَرّقَ بَیْنَهُما حتىَّ یوُرِدَهُما عَلىَّ الحوضُ فَأعْطانى‏ ذلِکَ...»؛ اصول کافى، ج 2، ص 71.
2. «اِنّک رَجُلٌ احمقٌ! اَتَجِدُ الظُّهْرَ فى کتاب الله اربعاً لایُجْهَرُ فیها بالْقَراءَة!؟ - ثُمَّ عَدَّدَ علیه الصَّلاةَ و الزَّکاةَ و نَحْو هذا ثُمَّ قال: - اَتَجُِد هذا فى‏ کِتابِ اللهِ مُفَسَّرَاً! اِنَّ کِتابَ اللَّه تَعالى‏ اَبْهَمَ هذا وَ اِنَّ السُّنَة تُفَسِّرُ هذا»؛ التفسیر و المفسران، استاد معرفت، ج 1، ص 182.
3. قیامت (75): 17 - 19.
4. طارق(86): 14.
5. تفسیر عیاشى، ج 1، ص 13.                       
عبدالکریم بهجت پور:پرسمان 


موضوعات یادداشت نماز، تفسیر نظرات شما ()

جمعه 103 آذر 2

امروز: 10 بازدید

فهرست

[خـانه]

[ RSS ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

پیوندهای روزانه

یه مسافر [177]
نیلوفر ابی [187]
یوسف گمگشته [174]
*** یَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ «س» *** [173]
بنت الزهراء [236]
لب گزه [274]
کنیز اهل بیت [260]
[آرشیو(7)]

آشنایی با من

چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟ - ام البنین

لوگوی خودم

چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟ - ام البنین

اوقات شرعی

حضور و غیاب

یــــاهـو

لوگوی دوستان


آرشیو

تابستان 1385
بهار 1385

جستجوی وبلاگ من

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک

 

طراح قالب

www.parsiblog.com

تعداد 76678 بازدید